هم من و هم مادرم فوراً زبانمان را فرو میبردیم به جای اینکه دروغ بگوییم. مردم آزادند هر چه را که میخواهند باور کنند. اما من میدانم که چه چیزی را تجربه کردیم.»
در بین دو ساختمان، یک شکل ظاهر شد؛ تجسم تیره و زنانهای در گوشهای ایستاده بود.
در سال ۱۹۹۲، زمانی که مالک مزرعه میرتلز در لوئیزیانا از این ملک (بهعنوان بخشی از الزامات شرکت بیمه) عکس گرفت، اتفاق قابل توجهی رخ داد.
Rastannameh
از آنجایی که کاپیتان انتظار داشت سه روز زودتر زمین را میدید، مسیر خود را به سمت جزیره سانتا ماریا تغییر داده بود تا سرپناهی پیدا کند.
یکی از این راهحلهای ترسناک «بیمارستانی مخصوص مردگان» بود. در این بیمارستانها اجساد بیماران مشکوک به کاتالپسی برای مدت چند روز تحتنظر قرار داشت تا از مرگ فرد اطمینان حاصل شود. در صورتی که بیمار از حالت فلج موقت خود خارج میشد معمولاً در بیمارستان با غذا، شراب و سیگار به استقبال او میرفتند.
* لطفا در مورد ایجاد تاپیک و نظرسنجی قبل از ثبت دقت فرمایید زیرا امکان ویرایش و یا حذف مطلب بعد از ارسال وجود ندارد.
من هم كه در آن زمان دختری بیتجربه بودم، مجید اولین مردی بود که به طور جدی پا به زندگی من گذاشته بود و تا قبل از او پيش نيامده بود كه با پسری بهطور جدی صحبت کنم و خیلی درکی از ازدواج نداشتم. فقط همین را میفهمیدم که میتوانم به مجید به عنوان مرد زندگی نگاه کنم و او تکیهگاه خوبی برایم خواهد بود. آن زمان دانشجو بودم و وقتی یکسال بعد از ازدواج درسم تمام شد دیگر به دنبال ادامه تحصیل نرفتم.
ماجرای تلخ و مرموز آمیتی ویل تا مدتها در رسانهها باقی ماند و از روی آن فیلمی هم ساخته شد، تا این که جی آنسون نویسندهی این کتاب تصمیم گرفت داستانی ترسناک بر اساس این ماجرای رعبآور بنویسد.
وارنها در سال ۱۹۷۴ برای خدمتکردن استخدام شدند، اما در نهایت پرونها پس از تسخیر شدن موقتی کارولین پرون، از آنها خواستند که آنجا را ترک کنند. ظاهراً دخترش از نزدیک شاهد داستان واقعی ارواح بوده است.
حتی راهنمایان تور ادعا میکردند که اشباح را در حال حرکت در اطراف دیدهاند. دیگران بوی گل رز را که گل مورد علاقه جورجیانا پیتوک بود، تعریف کردهاند.
همانطور که داستان بیان میکند، وودراف به کلوئی یک رابطه جنسی پیشنهاد داد. کلویی که میدانست یک برده است، چارهای در این مورد نداشت و بهشدت میترسید که خانم وودراف متوجه شود.
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
» این نوارها آنقدر خوب و قانعکننده تهیه شده بودند که صدها نفر از میدانهای نبرد متواری شدند و به کوهستان پناه بردند. البته تمام سربازان ویتنامی فریب آمریکاییها را نخوردند. اما در هر دو حالت این عملیات روانی تأثیرگذار بود. چراکه سربازان باقیمانده نیز با خشم به سمت این اصوات وهمآور شلیک میکردند تا در کسری از ثانیه خود زیر آماج گلولههای دشمن قرار گیرند.
قتلهای هولناک آمیتیویل در سال ۱۹۷۴، بهعنوان یکی از پریشانکنندهترین داستانهای ترسناک آمریکا در قرن بیستم تثبیت شدهاند.
Comments on “Detailed Notes on داستان های واقعی”